این نوشته به معنی دفاع از همه کارنامه کاک مسعود بارزانی نیست بلکه تاکید بر فقدان فرهنگ کنارهگیری است. خمینی پس از آنکه جنگی بیهوده را با کشتار نیم میلیون انسان به پایان رساند، استعفا نداد. خامنهای پس از آنکه میلیاردها دلار ثروت ملی را با برنامههای هستهای به باد داد و نهایتا 'نرمش قهرمانانه' انجام داد، کنارهگیری نکرد.
دیشب نوشتم که مسعود بارزانی در میان شخصیتهای مقام اول خاورمیانه
اولین فردی بود که بدون کودتا یا انقلاب و یا مرگ از سمت خود کنار رفت. این
ادعا ابهامات و سوالاتی را برانگیخت و تعدادی از دوستان هم سعی کردند با
ذکر مثالهایی آن را نقض کنند. که الان سعی میکنم هم ابهامات را رفع کنم هم
مثالهای نقض را بررسی کنم که تاکنون هیچکدامشان وارد نبودهاند.
این
نوشته به معنی دفاع از همه کارنامه کاک مسعود بارزانی نیست بلکه تاکید بر
فقدان فرهنگ کنارهگیری است. خمینی پس از آنکه جنگی بیهوده را با کشتار
نیم میلیون انسان به پایان رساند، استعفا نداد. خامنهای پس از آنکه
میلیاردها دلار ثروت ملی را با برنامههای هستهای به باد داد و نهایتا
'نرمش قهرمانانه' انجام داد، کنارهگیری نکرد.
تکلیف امثال صدام
حسین روشن است که پس از چند جنگ ویرانگر با ایران و آمریکا از جایش تکان
نخورد تا دشمن به کاخ ریاست جمهوریاش رسید. الان هم شاهدیم که بشار اسد با
آنکه نیم میلیون از شهروندان سوری جان باختهاند و ده میلیون هم از خانه و
کاشانه خود آواره شدهاند، حاضر به کنارهگیری نیست. یا اینکه شاهدیم
اردوغان پس از ١٤ سال ماندن در قدرت از الان به فکر حفظ مقامش تا ٢٠٢٩ است،
یعنی تا ١٢ سال دیگر!
پس در چنین فضایی که بر خاورمیانه حاکم است
باید از اقدام مسعود بارزانی استقبال کرد، صرف نظر از اینکه این کار به میل
خود انجام داده باشد یا نه. مهم این است که ایشان اگر مایل بود، گریزگاه
قانونی حداقل تا هشت ماه دیگر –و البته بهانه شرایط فوق العاده تا ابد! –
برایش فراهم بود که در سمت خود بماند.
.
از دیروز شماری از
دوستان با تماس و مسیج و کامنت موارد دیگری را از کنارهگیری شخصیتهای اول
سیاسی ذکر کردهاند که ظاهرا میتوانست نقض این ادعا باشد. برجسته ترین
مثالها، ٤مورد: جمال عبدالناصر، مسئولین روژئاوا-شمال سوریه، نوری مالکی و
حامد کرزای بودند که هیچکدامشان به نظرم درست نیست به این دلایل:
اولا جمال عبدالناصر که پس از شکست تلخ جنگ شش روزه در برابر اسرائیل،
(١٩٦٧) استعفا داد، به درست یا به شکلی تصنعی، جوی احساسی بر مصر حاکم شد و
مردم به خیابانها ریختند و او استعفایش را نهایتا پس گرفت. متاسفانه ناصر
تا پایان عمر رئیس جمهور مصر ماند و در واقع اولین رئیس جمهور مادام العمر
جهان عرب شد که بعدا هم متحدش یعنی حافظ اسد در سوریه راهش را ادامه داد!
دوما حاکمیت کنونی رۆژئاوا- شمال سوریه، فعلا فقط حاکمیتی دو فاکتو و
غیررسمی است. هرچند از هم اکنون یکی از پتانسیلها و یکی از امیدهای سوریه
دمکراتیک آینده محسوب میشود اما فعلا نه در قانون اساسی سوریه جایگاهش
پذیرفته شده است و نه از سوی هیچ کشور خارجی و قدرت جهانی به عنوان یک
کیان سیاسی به رسمیت شناخته شده است در حالی که سمت مسعود بارزانی در قانون
اساسی عراق رسمیت داشت و ایشان در محافل بینالمللی پذیرفته شده بود و در
بسیاری اجلاس رسمی شرکت میکرد و همچنین رهبران و رئیس جمهورها و وزرای
خارجه در اربیل به ملاقاتش میآمدند. پس استعفای چندی پیش مقامات روژئاوا
–بدون آنکه از اهمیت آن کاسته شود- به اندازه استعفای بارزانی تاثیرگذار
نیست.
سوما نوری مالکی فرد اول عراق نبود. او منتخب پارلمان بود و
نه منتخب مردم. پارلمان هرزمان اراده میکرد میتوانست او را برکنار یا
پاسخگو کند. همچنین قدرت غیررسمی دو مرجع سیاسی و مذهبی عراق عملا بالاتر
از قدرت او بود: جلال طالبانی به عنوان رئیس جمهور –که برخلاف ظاهر رسمی،
اصلا پستش تشریفاتی نبود! و آیت الله سیستانی که حتی در تعیین تاریخ
انتخابات هم دخیل بود، چه رسد در انتخاب نخست وزیر.
و درباره مورد
آخر یعنی حامد کرزای، باید بگویم که ادعای من در مورد خاورمیانه بود و
افغانستان در تقسیمات جغرافیای سیاسی جهان جزو خاورمیانه نیست بلکه به
همراه هند و پاکستان و بنگلادش و ... جزیی از شبه قاره هند محسوب میشود که
دارای زمینه تاریخی، فرهنگی، سیاسی متفاوتی با خاورمیانه است. در جدیدترین
تعریف، کشورهای عربی جنوب غربی آسیا به همراه سه کشور غیرعربی ایران،
ترکیه و اسرائیل خاورمیانه محسوب میشوند.
.
در ایران الان بیش
از ٢٨ سال است که خامنهای فرد اول مملکت محسوب میشود. تکلیف حکومتهای
پادشاهی و شیخ نشینهای منطقه هم که معلوم است. تمرین کنارهگیری از قدرت
یکی از قدمهای اولیه دمکراسی است.اوباما چند سال پیش به رهبران منطقه گفته
بود: 'من هم شغلم را دوست دارم اما حق ندارم بیش از ٨ سال در این سمت
بمانم. شما هم باید این فرهنگ را در جامعه خود نهادینه کنید'. فعلا مسعود
بارزانی اولین آنها بوده که کنارە گیری کرده و گام نخست را برای نهادینه
کردن فرهنگ استعفا و کنارهگیری برداشته است. آرزوی دیروزم را تکرار
میکنم. به مانندش بیش باد!
نویسندە: هیمن سعیدی
نویسندە: هیمن سعیدی
Comments
Post a Comment