تبارشناسی دو واژه ایران زمین و کورد
پرش به: ناوبری، جستجو
ذکریا قادری
تصور هژمونیکی از مفهوم ایران زمین، به عنوان سرزمینی که همۀ اقوام به اصطلاح ایرانی، از جملۀ کورد را شامل می شود،
وجود دارد. این مفاهیم توسط عقل هژمون پارسی مفصل بندی و به خورد اقوام غیرفارس داده شده است تصوری که، مفهوم
ایران زمین ازلی بوده و از اغاز مفهومی سیاسی/سرزمینی که شامل همه اقوام ایرانی بوده و هست و ابدی نیز باقی خواهد ماند. تعریف هژمونیکی که توسط اقوام غیرفارس از جمله کوردها نیز به طور ناخوداگاه پذیرفته شده است و اگر هم رد شده است در حد شعار و هیچ اگاهی و معرفتی در پشت اعتراض به این مفهوم شکل نگرفته است به همین دلیل در این مختصر بدور از هیاهوی سیاسی و به شکل علمی به ریشه شناسی این واژه خواهیم پرداخت تا قداست و تعریف هژمونیک عقل پارسی را به چالش بکشانیم در ادامه نیز پرتوی به چگونگی تکوین واژۀ کُرد در مقابل واژۀ ماد داریم. تبارشناسی را به کار می بریم برای
ایران زمین
مفهوم ایرانزمین یا «ایرنم وئیچه» معنای که امروزه از آن استبناط میکنند، به معنای سرزمینی متشکل از چندین قوم که جذب هویت مشترک ایرانی شده و ایران را فراتر از قوم تعریف میکنند، نداشته است. چون اساساً زمانی که مفهوم «ایرانویچ» خلق شدهاست ایرانیها هنوز به سرزمینهایی که امروزه ایران نامیده میشود، کوچ نکرده و با قومیتهای ساکن امروزی فلاتی که بعدها ایران نامیده شد، آشنا نشده بودند. «نباید وازه آریایی یا ایران ویچ را دقیقا به مردم ایرانی و یا مردمیکه در ایران باستان می زیستند اطلاق کنیم به قول نولدکه، نباید آریانان را اصطلاحی کلی برای توصیف تمامی ایرانی از شرق تا غرب نسبت داد، چون استرابون «آریانا» را در شرق ایران دانسته است» (نیولی ،1381: 185). ایرانویچ هیچگاه به معنای ایران کنونی و ملتهای آن نبودهاست، بلکه مفهومیتخیلی، رویایی و یا «مفهومی مذهبی در مزداپرستی»(Gnoli,1993) بودهاست.
نیولی شواهد موجود در متون آشوری و هخامنشی در بارهی نام آریا هم چنین اشاره های هرودت و مولفان کلاسیک را قومی یا شاید دینی، نه سیاسی، دانست نیز شواهدی نمی دید که زرتشت اصطلاح آریا را دال بر ملیت انگاشته باشد(Gnoli,1989,32). در متون ایریا/اوستا، واژه اریا در مقام توصیف سرزمین ها یا مردمان ایریا و خورنه یا نعمت خداداد انان به کار می رود ؛ سرزمین و مردمانی را که زرتشتی اند از انانی که نیستند، متمایز می کند(شهبازی،کرتیس،1391: 153). بنابراین، اصطلاح ایریا اساساً دین-بیناد است(Gnoli,Ibid,68). و تمامی سرزمینهایی را که به اسم جهاد زرتشتی تسخیر می کردند ان را سرزمین خدادادی می نامیدند و از ان خود می کرده و ایران-ویج می نامیدند. از نظر نیولی واژه ایران زمانی شکل گرفت که روحانیون زرتشتی ایریای مورد نظر را به خود اختصاص دادند و ان خطه را به ایین زرتشتی در اوردند و ایریایی های اوستایی سازمان سیاسی کشوری نبوده است(ibid,68).
« ایران ویچ بهشت گمشدهای که تمام زیبایهای گذشته زندگی آریایی را در خود منعکس کرده، طبعا زادگاه زرتشت هم تلقی شدهاست(زرین کوب،1368: 32). مفهومی مذهبی و مکانی اساطیری در دین مزداپرستی بودهاست. همانطور که هرتسفلد اشاره کرده است به معنی اگران یعنی سرزمین آتشکدهها بودهاست یعنی جایی که دین مزدایی/زرتشتی حاکم بوده و آتشکدهها در آن دایر بودند بنابراین مفهومی مذهبی که هرکجا مذهب مزداپرستی حاکم و آتشکدانها را دایر کردهاند، ایران نامیدهاند.« ایران ویج اسم قطعه خاکی است که نخست ایرانیان در انجا سکونت گزیدند و به تدریج در مهاجرت های خود پیش رفته و سراسر ایرانزمین(قادری: سراسر زمینی که ایرانزمین خوانده شد) را گرفتند و تمام سرزمین تصرف شده را با همین نام خواندند به تدریج این سرزمین نخستین جنبه قدسی و مینوی به خود گرفت و در ذهن ایرانیان به بهشت روی زمین تبدیل شد» .( پورداوود یسنا ج 1 38 ). این مفهوم، بهشت گمشده آریاییهای مهاجر به فلاتی که امروز ایران نامیده میشود، بودهاست که درهر جا با زور شمشیر تصرف کردهاند مفهوم آرمانی خود، ایران ویچ، را به آن قالب کردهاند. زمانی که پارسها با قدرت هخامنشیان سرزمین ماد کوچک و بزرگ را تصرف کردند و با نابودی آیین میترا، دین زرتشت را حاکم و آتشکدهها را دایر کردند، ایرانزمین نامیده شد. « ایران ویج همان ائیرین واجه در اوستا یعنی سرزمین قوم آریا است. که ناحیهای اساطیری بوده که هربار خواستهاند آن را ناحیهای خاص بپندارند ........ اول خوارزم-وندیداد- بعدها ناحیه آذربایجان شد(کریستن سن ،1343: 84) در زمان ساسانیان نیز بابل سامی/عربی قلب ایرانشهر خوانده میشد(مسعودی به نقل از رستم وندی 1388: 23). ایران ویچ ابتدا سرزمینی در جنوب روسیه بودهاست- به قول مهرداد بهار میان رود ولگا بودهاست- سپس در مهاجرت به ناحیه خوارزم ، ایران ویچ به خوارزم قالب شد چون مسیر ورود آریاییها بهایران بودهاست. مارکوارت و نیبرگ و بنونیست و هنینگ گفتهاند ایران ویچ، خوارزم است (گیمن ،1378: 11).اکثر سرزمینهای ایران ویچ(ایرنم وئیچه) مانند گوه، مرو،بلخ، نیسایه، هروایوه(هرات) و.....بیرون از مرزهای فعلی ایران در سمت شرق و شمال شرقی قرار گرفتهاند(گرنت در کرتیس، 1390: 47). نیولی و ویتزل ایرانویچ رامرکز افغانستان می دانند(گرنت در کرتیس، همان: 53).بنابراین، «ایران ویچ» نوعی فضای زیستی متغییر بودهاست که آریاییهای ایرانی در سراسر آن دایم در حال کوچ بودهاند(زرین کوب،1368: 32). هر جایی را که تصرف کرده و در آن ساکن شدهاند ایران ویچ نامیدهاند. زمانی خوارزم،زمانی آذربایجان و دورانی هم بابل، شاید اگر مسیر مهاجرت ایرانیان(پارس/پارت)، به جایی غیر از سرزمینی که امروزهایران نامیده میشود، بود، اکنون ایرانزمین جای دیگری در روی کرۀ زمین میبود.
مفهوم ایران قبل از ورود ایرانیها(آریاییها)-پارس/پارت- به فلاتی که
پرش به: ناوبری، جستجو
ذکریا قادری
تصور هژمونیکی از مفهوم ایران زمین، به عنوان سرزمینی که همۀ اقوام به اصطلاح ایرانی، از جملۀ کورد را شامل می شود،
وجود دارد. این مفاهیم توسط عقل هژمون پارسی مفصل بندی و به خورد اقوام غیرفارس داده شده است تصوری که، مفهوم
ایران زمین ازلی بوده و از اغاز مفهومی سیاسی/سرزمینی که شامل همه اقوام ایرانی بوده و هست و ابدی نیز باقی خواهد ماند. تعریف هژمونیکی که توسط اقوام غیرفارس از جمله کوردها نیز به طور ناخوداگاه پذیرفته شده است و اگر هم رد شده است در حد شعار و هیچ اگاهی و معرفتی در پشت اعتراض به این مفهوم شکل نگرفته است به همین دلیل در این مختصر بدور از هیاهوی سیاسی و به شکل علمی به ریشه شناسی این واژه خواهیم پرداخت تا قداست و تعریف هژمونیک عقل پارسی را به چالش بکشانیم در ادامه نیز پرتوی به چگونگی تکوین واژۀ کُرد در مقابل واژۀ ماد داریم. تبارشناسی را به کار می بریم برای
اینکه این مفاهیم نه ذاتی و متافیزیکی بلکه ریشه در قدرت سیاسی و سلطۀ هژمونیک قومی دارند.
ایران زمین
مفهوم ایرانزمین یا «ایرنم وئیچه» معنای که امروزه از آن استبناط میکنند، به معنای سرزمینی متشکل از چندین قوم که جذب هویت مشترک ایرانی شده و ایران را فراتر از قوم تعریف میکنند، نداشته است. چون اساساً زمانی که مفهوم «ایرانویچ» خلق شدهاست ایرانیها هنوز به سرزمینهایی که امروزه ایران نامیده میشود، کوچ نکرده و با قومیتهای ساکن امروزی فلاتی که بعدها ایران نامیده شد، آشنا نشده بودند. «نباید وازه آریایی یا ایران ویچ را دقیقا به مردم ایرانی و یا مردمیکه در ایران باستان می زیستند اطلاق کنیم به قول نولدکه، نباید آریانان را اصطلاحی کلی برای توصیف تمامی ایرانی از شرق تا غرب نسبت داد، چون استرابون «آریانا» را در شرق ایران دانسته است» (نیولی ،1381: 185). ایرانویچ هیچگاه به معنای ایران کنونی و ملتهای آن نبودهاست، بلکه مفهومیتخیلی، رویایی و یا «مفهومی مذهبی در مزداپرستی»(Gnoli,1993) بودهاست.
نیولی شواهد موجود در متون آشوری و هخامنشی در بارهی نام آریا هم چنین اشاره های هرودت و مولفان کلاسیک را قومی یا شاید دینی، نه سیاسی، دانست نیز شواهدی نمی دید که زرتشت اصطلاح آریا را دال بر ملیت انگاشته باشد(Gnoli,1989,32). در متون ایریا/اوستا، واژه اریا در مقام توصیف سرزمین ها یا مردمان ایریا و خورنه یا نعمت خداداد انان به کار می رود ؛ سرزمین و مردمانی را که زرتشتی اند از انانی که نیستند، متمایز می کند(شهبازی،کرتیس،1391: 153). بنابراین، اصطلاح ایریا اساساً دین-بیناد است(Gnoli,Ibid,68). و تمامی سرزمینهایی را که به اسم جهاد زرتشتی تسخیر می کردند ان را سرزمین خدادادی می نامیدند و از ان خود می کرده و ایران-ویج می نامیدند. از نظر نیولی واژه ایران زمانی شکل گرفت که روحانیون زرتشتی ایریای مورد نظر را به خود اختصاص دادند و ان خطه را به ایین زرتشتی در اوردند و ایریایی های اوستایی سازمان سیاسی کشوری نبوده است(ibid,68).
« ایران ویچ بهشت گمشدهای که تمام زیبایهای گذشته زندگی آریایی را در خود منعکس کرده، طبعا زادگاه زرتشت هم تلقی شدهاست(زرین کوب،1368: 32). مفهومی مذهبی و مکانی اساطیری در دین مزداپرستی بودهاست. همانطور که هرتسفلد اشاره کرده است به معنی اگران یعنی سرزمین آتشکدهها بودهاست یعنی جایی که دین مزدایی/زرتشتی حاکم بوده و آتشکدهها در آن دایر بودند بنابراین مفهومی مذهبی که هرکجا مذهب مزداپرستی حاکم و آتشکدانها را دایر کردهاند، ایران نامیدهاند.« ایران ویج اسم قطعه خاکی است که نخست ایرانیان در انجا سکونت گزیدند و به تدریج در مهاجرت های خود پیش رفته و سراسر ایرانزمین(قادری: سراسر زمینی که ایرانزمین خوانده شد) را گرفتند و تمام سرزمین تصرف شده را با همین نام خواندند به تدریج این سرزمین نخستین جنبه قدسی و مینوی به خود گرفت و در ذهن ایرانیان به بهشت روی زمین تبدیل شد» .( پورداوود یسنا ج 1 38 ). این مفهوم، بهشت گمشده آریاییهای مهاجر به فلاتی که امروز ایران نامیده میشود، بودهاست که درهر جا با زور شمشیر تصرف کردهاند مفهوم آرمانی خود، ایران ویچ، را به آن قالب کردهاند. زمانی که پارسها با قدرت هخامنشیان سرزمین ماد کوچک و بزرگ را تصرف کردند و با نابودی آیین میترا، دین زرتشت را حاکم و آتشکدهها را دایر کردند، ایرانزمین نامیده شد. « ایران ویج همان ائیرین واجه در اوستا یعنی سرزمین قوم آریا است. که ناحیهای اساطیری بوده که هربار خواستهاند آن را ناحیهای خاص بپندارند ........ اول خوارزم-وندیداد- بعدها ناحیه آذربایجان شد(کریستن سن ،1343: 84) در زمان ساسانیان نیز بابل سامی/عربی قلب ایرانشهر خوانده میشد(مسعودی به نقل از رستم وندی 1388: 23). ایران ویچ ابتدا سرزمینی در جنوب روسیه بودهاست- به قول مهرداد بهار میان رود ولگا بودهاست- سپس در مهاجرت به ناحیه خوارزم ، ایران ویچ به خوارزم قالب شد چون مسیر ورود آریاییها بهایران بودهاست. مارکوارت و نیبرگ و بنونیست و هنینگ گفتهاند ایران ویچ، خوارزم است (گیمن ،1378: 11).اکثر سرزمینهای ایران ویچ(ایرنم وئیچه) مانند گوه، مرو،بلخ، نیسایه، هروایوه(هرات) و.....بیرون از مرزهای فعلی ایران در سمت شرق و شمال شرقی قرار گرفتهاند(گرنت در کرتیس، 1390: 47). نیولی و ویتزل ایرانویچ رامرکز افغانستان می دانند(گرنت در کرتیس، همان: 53).بنابراین، «ایران ویچ» نوعی فضای زیستی متغییر بودهاست که آریاییهای ایرانی در سراسر آن دایم در حال کوچ بودهاند(زرین کوب،1368: 32). هر جایی را که تصرف کرده و در آن ساکن شدهاند ایران ویچ نامیدهاند. زمانی خوارزم،زمانی آذربایجان و دورانی هم بابل، شاید اگر مسیر مهاجرت ایرانیان(پارس/پارت)، به جایی غیر از سرزمینی که امروزهایران نامیده میشود، بود، اکنون ایرانزمین جای دیگری در روی کرۀ زمین میبود.
مفهوم ایران قبل از ورود ایرانیها(آریاییها)-پارس/پارت- به فلاتی که

No comments:
Post a Comment